تو را دوست دارم
تو را دوست دارم چون نان و نمک چون لبان گر گرفته از تب که نیمه شبان در التهاب قطرهای آب بر شیر آبی بچسبد تو را دوست دارم چون لحظهی شوق، شبهه، انتظار و نگرانی در گشودن بستهی بزرگی که نمی دانی در آن چیست تو را دوست دارم چون غوغای درونم لرزش دل و دستم در آستانه ی دیداری تو را دوست دارم چون گفتن "شکر خدا زندهام" ...
نویسنده :
مامان پانی و بابا بهروز
12:19